سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] بزرگتر توانگرى نومیدى است از آنچه در دست مردم است . [نهج البلاغه]

نمایشنامه

 
 
چشم چشم بی ابرو بدون دماغ بدون دهن بی گردو(یکشنبه 86 اسفند 26 ساعت 10:0 عصر )

                        چشم چشم بی ابرو بدون دماغ بدون دهن بی گردو

نوشته: احسان درانی نژاد

خلاصه داستان:کارگردانی قصد تمرین یک نمایش کوتاه دارد. سه بازیگر و یک منشی صحنه از بازیگران این نمایش می باشند. اما به دلیل مشکلاتی نمایش اجرا نمی شود.

 

                                    ایفاگران  

کارگردان:عصبی، منطقی، شیپور به دست

بازیگر 1:مردی بی خیال و کاملا آسوده خاطر

بازیگر2:مردی آسوده خیال و کمی ترسو

بازیگر 3: خانمی پر ادعا و کمی لوس

منشی صحنه: خانمی سبک عقل و بی صدا و در تمام طول نمایش پشت سر کارگردان راه می رود و با قلمی که بر دست دارد بر رو ی کاغذی که بر روی یک تکه فیبر قرار دارد چیز هایی نا معلوم می نویسد.  

 (بازیگران  1 و 2  در حالی که بر روی صندلی نشسته اند  بر روی سن هستند و بازیگر 3 وارد می شود)

بازیگر3:شش ماه بعد.

(کارگردان به همراه منشی صحنه با عصبانیت وارد صحنه می شود و منشی نیز مدام دنبال او راه می رود و چیزی نا معلوم و می نویسد.)

کارگردان: نه...نه...نه... این دیالوگ مربوط به این جا نیست . اشکال نداره اشکال نداره دوباره شروع می کنیم. خوب اضافی ها از سن خارج بشوند می خواهیم شروع کنیم.

 (به جز بازیگر های مرد همه از سن خارج می شوند و این صدا از پشت پرده به گوش می رسد)

 

 

برای دیدن بقیه روی لینک زیر کلیک کنید

 

 

www.ehsandorraninejad.blogfa.com

 







بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 4021  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «