سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نمایشنامه

 
 
پین(یکشنبه 86 اسفند 26 ساعت 10:2 عصر )

               پین

(بازیگر دیوانه)

 

نویسنده : احسان درانی نژاد

بازیگران : چهار  مرد و یک زن

صحنه : کاملا خالی و بدون دکور و نور خاص

 

 

( مردی « مرد 1 » وارد صحنه می شود و به دنبال جسمی  می گردد که به نظر کوچک می رسد )

مرد 1 : آخه این چه وضعیه . من نمی دو.نم . واقعا نمی  دونم . چرا برای ساعت پین می ذارن ؟ اصلا چرا پین ساعت این قدر کوچکه؟ چرا بزرگ تر نمی ذارن . یعنی به عقلشون نمی رسه ساعت بدون پین بسازن ؟

 

( مرد 2 وارد می شود )

مرد 2 : حیف . حیف . حیف که ننم نذاشت . وگرنه منم الان می شدم بهروز . عشقمه  ( رو به مرد یک) تمام عکساشو دارم . صبح ناشتا می وامیسم جلو عکسش هی عقش می کنم هی حال می کنم . هی عقش می کنم هی حال می کنم . سیر که نگاش کردم اشتهام وامیشه . قد یه گاو می خورم ( صدای گاو در می آورد )

 

( مرد سه دست بر روی شکم وارد می شود )

مرد 3 : وای ...... وای خدا مُردم .این دیگه چه دردیه . نخواستم . ای خدا نخواستم . بچه نخواستم ( سکوت ترس در چهره ) وای ..... وای ..... فکر کنم وقتشه . می خواد دنیا بیاد . ای خدا می خواد دنیا بیاد . ( جیغ می کشد . )

 

 

برای دیدن بقیه روی لینک زیر کلیک کنید

 

www.ehsandorraninejad.blogfa.com

 







بازدیدهای امروز: 6  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 4026  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «